امروز صبح بر خلاف صبح جمعه های دیگه که واقعا کسل کننده هست و حس رکود به آدم دست می ده نبود!
صبح رفتیم نماز عید! بعد از اون هم یه سر رفتیم امامزاده و یه سری هم به بهشت زهرای شهر زدیم و بعد از زیارت اهل قبور رفتیم تو شهر و دایان آش خرید و تو پارکی نشستیم و زدیم تو رگ!
بعد هم برگشتیم خونه! البته این گزارش ادامه داشت ولی خیلی قابل گفتن نبود و اینکه چون حس کردم خسته کننده می شه ننوشتمش!
فقط مد نظرم این بود که بگم امروز مثل باقی جمعه ها خسته کننده نبود!
***خط آخر***
اگر فکر می کنید که موفق می شوید یا شکست می خورید، در هر دو صورت درست فکر کرده اید. آنتونی رابینز