لــبــخــنــد بــانــو

نوشته های گاه و بی گاهم

لــبــخــنــد بــانــو

نوشته های گاه و بی گاهم

هبوط

خبری نیست

همه چیز اگر در امن و امان نباشد 

دست کم نا امن هم نیست

ولی گاهی

اتفاقی

یادی

روحت را دگرگون می کند...

آرامش را از خیالت می گیرد و روانت را در تنشی بی ثبات فرو می برد...

و حال این منم

که در هبوطی جان فرسا دست و پا می زنم


***خط آخر***

سعادت مثل پروانه ای است که روی برگهای گل بخواب رفته باشد به مجرد اینکه نزدیکش بروی بالهای خود را باز کرده و در فضا پرواز می کند. آندره توریه

ببار...

ببار ای آسمان

آخر چشمان تو

همچون نگاه من

خشکیده در فضای غبار آلود تنهایی

به پایکوبی مرگ مشغول است

مثال آخرین برگ پاییزی

که نقش بسته است بر تن سرد زمستان


***خط آخر***

پول بتی است که همه او را می پرستند ولی این بت معبد ندارد. روتشیند

سرمست می شوم!

دلم تنگ است

تنگ!

ثانیه ها انگار در جا میزنند

اما من همه ساعت ها را

شکست خواهم داد!

شکست!

همین روزهاست که عطر حضورت

مرا سرمست می کند!

سرمست!


***خط آخر***

هر گاه اطاعت شوم، خشنود شوم و چون خشنود  گردم، برکت دهم و برکت من بی پایان است. خداوند عز و جل