لــبــخــنــد بــانــو

نوشته های گاه و بی گاهم

لــبــخــنــد بــانــو

نوشته های گاه و بی گاهم

امام رضا(ع)

به بهانه تولد امام رضا(ع)...
می خواستیم بریم حرم امام رضا! اونم تا چند وقت دیگه! با پدر و مادر دایان و برادر و زن برادرش. ولی جور نشد! یک مشکلی پیش اومد این وسط که من و دایان نتونیم بریم. حتما ما رو نطلبیده! 
شکایت نوشت: امام رضا جون اگر ما میومدیم جای کیو تنگ می کردیم؟ خب بهمون حق بده. دلمون بدجور برات تنگ شده. وقتی حرفش پیش میاد و همه راضی هستن که بریم اونوقت تو راضی نباشی غصه ام می گیره خب!
نمی دونم تا کی دیگه باید منتظر بمونم که ما رو بطلبی!
من سعی می کنم خودم و راضی کنم که نرفتنمون به صلاحمونه که نطلبیدی!
تولدت هم مبارک آقا...
پیش خدا دعامون کن که آدممون کنه! دعای تو خریدار داره پیش خدا...

***خط آخر***
مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است. امام رضا(ع)